بعضی از کلمات هستن ازشون زیاد شنیدیم ولی اگه بخوایم تعریفشون بکنیم انگار باهاشون مسئله داریم.
یکی از آنها استراتژی هست. فرض کنید میخوایم بریم جنگ، برای یک مسابقه میخوایم آماده بشیم یا هر رقابتی، فرقی نمیکنه.
ما باید نسبت به چه چیزهایی آگاه باشیم؟
چکار باید بکنیم؟ چکار نباید بکنیم؟
نوجوان که بودم وقتی اسم استراتژی رو میشنیدم ناخودآگاه یاد جنگ و دعوا میافتادم، قراره با این زاویه بهش نگاه کنیم ولی ما که جنگی نداریم.
استراتژی به زبان خیلی ساده جمعی از بایدها و نبایدها میباشد.
اگر جای این دو عوض بشه یا از هر کدام در مکان درست و زمان درست استفاده نشه یعنی ما استراتژی نداریم.
استراتژی به معنای دیگر، یعنی بدونیم چه کارهایی رو نباید انجام بدیم.
بایدها انقدر در فرآیند کسب و کار واضح هستن که مشخص میشن
برای دیدن فیلم کامل این قسمت روی این لینک بزنید.
سایت اصلی : آکادمی مهراز
امروز قراره درباره اسطوره های کسب و کار صحبت کنیم، اسطوره هایی که در وجود ما هستن و باعث میشن ما تصمیم های خاصی بگیریم.
همیشه وقتی صحبت از اسطوره میشد من یاد این میفتادم که یک شخص حتما باید کار خارق العاده ای کرده باشه و اسمش جایی ثبت شده باشه، در کتاب گینس باشه …
ولی نه، بعدا متوجه شدم که هر انسانی چندین اسطوره در درون خودش داره و به هر کدوم بیشتر توجه کنه، همان خواهد شد.
اولین اسطوره، اسطوره متخصص هست.
نمیتواند بیکار بنشیند، دنبال دیوانه کردن 2 شخصیت دیگر است، به چگونگی اجرای ایده فکر میکند.
اسطوره بعدی، اسطوره مدیران هست.
تشنه نظم و انضباط است، عاشق حفظ وضع موجود است، نگران بهم ریختگی ایده های جدید است.
و اسطوره آخر، اسطوره فرمانروایان هست.
عاشق رویاپردازی است، به دنبال افزایش دانش است، ایده پردازی میکند.
حتما در اطرافتون میتونید انسانهایی را مشاهده بکنید که با این خصوصیت دارن زندگی میکنن.
امیدواریم فرمانروای کسب و کار خودت باشی با آموزش دیدن.
برای دیدن فیلم کامل روی این لینک بزنید.
سایت اصلی : آکادمی مهراز
درباره این سایت